خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جرایم سازمانیافته
[اسم]
organized crime
/ˈɔrgəˌnaɪzd kraɪm/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جرایم سازمانیافته
سازمانهای تبهکار
1.Organized crime is involved in drug trafficking.
1. سازمانهای تبهکار در قاچاق مواد مخدر دست دارند.
تصاویر
کلمات نزدیک
organized
organize
organizational
organization chart
organization
organizer
organology
orgasm
orgy
orient
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان