Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . غیر قانونی اعلام کردن
2 . قانون شکن
[فعل]
to outlaw
/ˈaʊtˌlɔ/
فعل گذرا
[گذشته: outlawed]
[گذشته: outlawed]
[گذشته کامل: outlawed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
غیر قانونی اعلام کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ممنوع کردن
مترادف و متضاد
ban
forbid
prohibit
allow
permit
1.Congress has outlawed the sale of certain drugs.
1. مجلس فروش برخی داروها را غیر قانونی اعلام کرده است.
[اسم]
outlaw
/ˈaʊtˌlɔ/
قابل شمارش
2
قانون شکن
مطرود
مترادف و متضاد
fugitive
wanted criminal
1.The best-known outlaw of the American West was Jesse James.
1. مشهورترین قانون شکن وسترن آمریکایی "جسی جیمز" نام دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
outlast
outlandishness
outlandishly
outlandish
outlander
outlawed
outlawry
outlay
outlet
outlet box
کلمات نزدیک
outlast
outlandish
outing
outgrowth
outgrow
outlay
outlet
outlet store
outline
outlive
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان