1 . غیر قانونی اعلام کردن 2 . قانون شکن
[فعل]

to outlaw

/ˈaʊtˌlɔ/
فعل گذرا
[گذشته: outlawed] [گذشته: outlawed] [گذشته کامل: outlawed]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 غیر قانونی اعلام کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: ممنوع کردن
مترادف و متضاد ban forbid prohibit allow permit
  • 1.Congress has outlawed the sale of certain drugs.
    1. مجلس فروش برخی داروها را غیر قانونی اعلام کرده است.
[اسم]

outlaw

/ˈaʊtˌlɔ/
قابل شمارش

2 قانون شکن مطرود

مترادف و متضاد fugitive wanted criminal
  • 1.The best-known outlaw of the American West was Jesse James.
    1. مشهورترین قانون شکن وسترن آمریکایی "جسی جیمز" نام دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان