خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پانتومیم
[اسم]
pantomime
/ˈpæntəmaɪm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پانتومیم
نمایش صامت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پانتومیم
لالبازی
1.He has also appeared in pantomime.
1. او همچنین در پانتومیم نقش آفرینی کرده بود.
2.We took the children to a pantomime.
2. ما بچه ها را به نمایش صامت بردیم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
panthera uncia
panthera tigris
panthera pardus
panthera onca
panthera leo
pants
pants suit
pantsuit
pantyhose
papa
کلمات نزدیک
panties
panther
pantheism
pant after
pant
pantry
pants
panty hose
pantyhose
papa
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان