خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بخلق اسب
[اسم]
pastern
/ˈpæstərn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بخلق اسب
1.The flaws I disqualify a horse for are a weak hind leg and long pasterns,
1. ایراداتی که من به خاطرش یک اسب را فاقد صلاحیت می دانم داشتن پای عقب ضعیف و بخلق بلند است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
pastel
paste
pasta sauce
pasta salad
pasta
pasteurized milk
pastil
pastille
pastime
pastor
کلمات نزدیک
pastel colors
pastel
paste
pasta
past perfect
pasteur
pasteurization
pasteurize
pasteurized
pasteurized milk
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان