خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جریمه کردن
2 . بهضرر کسی تمام شدن
[فعل]
to penalize
/ˈpɛnəˌlaɪz/
فعل گذرا
[گذشته: penalized]
[گذشته: penalized]
[گذشته کامل: penalized]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
جریمه کردن
تنبیه کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تنبیه کردن
جریمه کردن
نقره داغ کردن
مجازات کردن
قصاص کردن
formal
مترادف و متضاد
discipline
punish
sentence
reward
1.The Detroit Lions were penalized fifteen yards for their rough play.
1. (تیم) "دیترویت لیونز" برای بازی خشن پانزده یارد [فاصله ضربه آزاد] جریمه شدند.
2.Two students were penalized very differently for the same offence.
2. دو دانشآموز بهخاطر یک جرم یکسان بهطور بسیار متفاوت جریمه شدند.
2
بهضرر کسی تمام شدن
formal
مترادف و متضاد
cause to suffer
handicap
favor
help
1.The new law appears to penalize the poorest members of society.
1. ظاهراً قانون جدید بهضرر فقیرترین اعضای جامعه تمام میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
pen nib
pen
pembroke welsh corgi
pelvis
pelvic girdle
penalty
pencil
pencil box
pencil case
pencil lead
کلمات نزدیک
penal code
penal
pena
pen pal
pen name
penalty
penalty area
penalty kick
penalty shoot-out
penance
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان