خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حلق
[اسم]
pharynx
/ˈfɛrɪŋks/
قابل شمارش
1
حلق
گلو
معادل ها در دیکشنری فارسی:
گلوگاه
تصاویر
کلمات نزدیک
pharyngologist
pharming
pharmacy
pharmacology
pharmacologist
phase
phase out
phd
phd committee
pheasant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان