خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لولهکشی
[اسم]
plumbing
/ˈplʌmɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
لولهکشی
لوله (ساختمانی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
لولهکشی
1.The builders are putting in the plumbing and electrics.
1. بناها دارند لولهکشی و برق کاری ساختمان را انجام می دهند.
2.They’re going to have to put in new plumbing.
2. آنها باید لولههای جدید نصب کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
plumber
plumb line
plumb bob
plumb
plumage
plume
plummet
plump
plunder
plunderer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان