خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . وضع نامساعد
[اسم]
predicament
/prɪˈdɪkəmənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
وضع نامساعد
مخمصه، تنگنا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تنگنا
مهلکه
منجلاب
مخمصه
مترادف و متضاد
difficulty
1.financial predicament
1. وضع نامساعد مالی
تصاویر
کلمات نزدیک
predetermine
predestined
predestination
predecessor
predecease
predicate
predict
predictable
predictably
prediction
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان