خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . متداول
[صفت]
prevailing
/prɪˈveɪlɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more prevailing]
[حالت عالی: most prevailing]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
متداول
رایج، شایع، جاری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
حکمفرما
رایج
غالب
متداول
1.The prevailing attitude among our neighbors is to be friendly but not too friendly
1. طرز برخورد متداول در میان همسایگان ما، صمیمی [خوشبرخورد] بودن است، اما نه بیش از حد صمیمی.
تصاویر
کلمات نزدیک
prevail
pretzel
pretty much
pretty little girls
pretty
prevailing wind
prevalence
prevalent
prevaricate
prevarication
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان