خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیشآگهی (پزشکی)
[اسم]
prognosis
/prɑːɡˈnoʊsɪs/
قابل شمارش
[جمع: prognoses]
1
پیشآگهی (پزشکی)
پیشبینی (بیماری و ...)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیشآگهی
1.The prognosis is not good.
1. پیشآگهی دکتر (خبر) خوب نیست.
2.to make a prognosis
2. پیشبینی کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
progesterone
progeria
progeny
profusion
profuse
prognosticate
prognosticator
program
programme
programmer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان