خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ریزه اندام
[صفت]
puny
/ˈpjuːni/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: punier]
[حالت عالی: puniest]
1
ریزه اندام
ضعیف، کوچک
مترادف و متضاد
feeble
weak
1.a rather puny man
1. یک مرد نسبتا ریزه اندام
2.The lamb was a puny little thing.
2. بره موجودی کوچولو و ریزه میزه بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
punter
punt
punnet
punk rock
punk
pup
pupa
pupil
puppet
puppet government
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان