خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جستجو
2 . سرگرمی
[اسم]
pursuit
/pərˈsuːt/
غیرقابل شمارش
1
جستجو
طلب، دنبال
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیگرد
تعاقب
تعقیب
جستجو
1.She traveled the world in pursuit of her dreams.
1. او در طلب رسیدن به آرزوهایش [در جستجوی رویاهایش] به دور دنیا سفر کرد.
the pursuit of happiness
جستجوی خوشبختی
2
سرگرمی
مترادف و متضاد
hobby
pastime
artistic pursuits
سرگرمیهای هنری
تصاویر
کلمات نزدیک
pursuer
pursue
purser
purse
purr
purée
pus
push
push around
push back
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان