خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لرزش
2 . لرزیدن
[اسم]
quake
/kwˈeɪk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
لرزش
لرزه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
لرزه
لرزش
[فعل]
to quake
/kwˈeɪk/
فعل ناگذر
[گذشته: quaked]
[گذشته: quaked]
[گذشته کامل: quaked]
صرف فعل
2
لرزیدن
تکان خوردن، (از ترس یا اضطراب) به خود لرزیدن
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
quail
quaggy
quaff
quadruplet
quadrupedal
qualified
quality
quandary
quantum leap
quark
کلمات نزدیک
quaint shop
quaint
quail
quagmire
quads
quake in one's boots
quaker
qualification
qualified
qualifier
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان