Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . صلاحیت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
qualification
/ˌkwɑl.ə.fəˈkeɪ.ʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
صلاحیت
شرط
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شایستگی
صلاحیت
لیاقت
1.a degree in psychology is a qualification for this job.
1. مدرکی در روانشناسی شرطی برای این کار است.
2.I'm not sure if I meet the qualifications for membership.
2. مطمئن نیستم که صلاحیت عضویت را داشته باشم.
تصاویر
کلمات نزدیک
quaker
quake in one's boots
quake
quaint shop
quaint
qualified
qualifier
qualify
qualitative
qualitatively
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان