خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اندازهگیری
[اسم]
quantification
/ˌkwɑntɪfəˈkeɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اندازهگیری
[تعیین کمیت چیزی]
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اندازهگیری
1.the quantification of damages is difficult.
1. اندازهگیری خسارات، دشوار است.
تصاویر
کلمات نزدیک
quantifiably
quantifiable
quandary
qualm
quality of life
quantifier
quantify
quantitative
quantitatively
quantity
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان