خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کمیابی
[اسم]
rarity
/ˈrerəti/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کمیابی
نایابی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
طرفه
کیمیا
1.Diamonds are valuable because of their rarity.
1. الماسها به خاطر کمیاب بودن ارزشمند هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
raring
rarin' to go
rarely
rarefied
rare metal
rascal
rash
rasher
rashid
rashly
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان