خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرگرمی
2 . بازآفرینی
[اسم]
recreation
/ˌrɛkriˈeɪʃən/
قابل شمارش
1
سرگرمی
تفریح
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تفریح
تفنن
1.Emma's only form of recreation seems to be shopping.
1. به نظر تنها نوع تفریح "اما" خرید کردن است.
2.His favorite recreations are golf and playing tennis.
2. سرگرمیهای مورد علاقه او گلف و تنیس بازی کردن است.
2
بازآفرینی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بازآفرینی
تصاویر
کلمات نزدیک
recreate
recovery vehicle
recovery
recoverable
recover a file
recreation ground
recreation room
recreational
recreational vehicle
recrimination
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان