خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . منبع
[اسم]
resource
/ˈriː.sɔːrs/
قابل شمارش
1
منبع
معادل ها در دیکشنری فارسی:
منبع
1.a valuable resource
1. یک منبع باارزش
2.Local mineral resources
2. منابع معدنی محلی
3.natural resources
3. منابع طبیعی
تصاویر
کلمات نزدیک
resounding
resort
resonate
resonant
resonance
resourceful
resourcefully
respawn
respect
respectability
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان