خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . باطل کردن
[فعل]
to revoke
/rɪˈvoʊk/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: revoked]
[گذشته: revoked]
[گذشته کامل: revoked]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
باطل کردن
لغو کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فسخ کردن
مترادف و متضاد
cancel
repeal
rescind
enact
1.a policeman has the power to revoke a driver's license.
1. یک افسر پلیس قدرت باطل کردن یک گواهینامه رانندگی را دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
revive
revival
revitalize
revisit
revisionism
revolt
revolting
revolting stench
revolution
revolutionary
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان