خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گشت زن
[اسم]
roundsman
/ˈraʊndzmən/
قابل شمارش
[جمع: roundsmen]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گشت زن
افسر پلیس گشتی
مترادف و متضاد
route man
تصاویر
کلمات نزدیک
rounds
roundness
roundly
roundish
roundhouse kick
roundup
roundworm
rouse
rousing
rout
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان