خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خشکه مقدس
[صفت]
sanctimonious
/ˌsæŋktɪˈmoʊniəs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more sanctimonious]
[حالت عالی: most sanctimonious]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خشکه مقدس
جا نماز آبکش
مترادف و متضاد
hypocritically religious
self-righteous
1.I wish she’d stop being so sanctimonious.
1. ای کاش تو از جانماز آب کش بودن دست بر می داشتی.
2.I’m fed up with his sanctimonious attitude.
2. من از اخلاق خشکه مقدس او خسته شده ام.
تصاویر
کلمات نزدیک
sanctify
sanctification
sanchez
sanatorium
san francisco
sanction
sanctity
sanctuary
sand
sand castle
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان