خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . منظره
2 . دکور
[اسم]
scenery
/ˈsiː.nə.ri/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
منظره
چشمانداز
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چشمانداز
منظره
مناظر
مترادف و متضاد
landscape
outlook
view
1.They stopped at the top of the hill to admire the scenery.
1. آنها در بالای تپه توقف کردند تا منظره را تحسین کنند.
spectacular scenery
منظره تماشایی
2
دکور
آرایه، وسایل صحنهآرایی
مترادف و متضاد
setting
stage set
تصاویر
کلمات نزدیک
scene-shifter
scene-of-crime
scene
scenario
scavenger
scenic
scenic design
scent
scented
scepter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان