خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرم (خون)
[اسم]
serum
/sˈɛɹəm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سرم (خون)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سرم
تصاویر
کلمات نزدیک
serrated
serpentine
serpent
serotonin
sermonize
servant
serve
serve someone right
serve time
server
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان