خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . غلاف کردن
2 . پوشاندن
[فعل]
to sheathe
/ˈʃiːð/
فعل گذرا
[گذشته: sheathed]
[گذشته: sheathed]
[گذشته کامل: sheathed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
غلاف کردن
در غلاف گذاشتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
غلاف کردن
1.I sheathed my dagger.
1. من خنجرم را غلاف کردم.
2
پوشاندن
1.The television was sheathed in a cover.
1. تلویزیون در یک کاور پوشانده شدهبود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
sheath
shearwater
shear
shawm
shawl
shed
shed blood
throw light on
sheep
sheep dog
کلمات نزدیک
sheath-knife
sheath
shearwater
shears
shear
shed
shed crocodile tears
shed light on
sheen
sheep
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان