خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اتومبیل قراضه
2 . چیز داغان و بیارزش
[اسم]
shitbox
/ʃˈɪtbɑːks/
قابل شمارش
1
اتومبیل قراضه
ابوقراضه
culturally sensitive
informal
مترادف و متضاد
jalopy
1.My car is a total shitbox.
1. اتومبیل من کاملاً یک ابوقراضه است.
2
چیز داغان و بیارزش
جای بد و ناخوشایند، بیغوله
culturally sensitive
informal
1.My girlfriend lives in a real shitbox.
1. دوست دخترم در یک بیغوله زندگی میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
shitass
shit hits the fan
shit rag
shit or get off the pot
shit all over
shitfaced
shithead
shithouse
shitshow
built like a brick shithouse
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان