خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به خود لرزیدن (از ترس، سرما و ...)
2 . لرزه
[فعل]
to shudder
/ˈʃʌdər/
فعل ناگذر
[گذشته: shuddered]
[گذشته: shuddered]
[گذشته کامل: shuddered]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
به خود لرزیدن (از ترس، سرما و ...)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
لرزیدن
لرز کردن
1.He shuddered when he saw the snake.
1. او وقتی مار را دید به خود لرزید.
[اسم]
shudder
/ˈʃʌdər/
قابل شمارش
2
لرزه
لرزش، رعشه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خلجان
لرز
1.a shudder of fear
1. لرزهای از ترس
تصاویر
کلمات نزدیک
shrunken
shrug off
shrug
shrubbery
shrub
shuffle
shun
shunt
shush
shut
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان