1 . نشانه 2 . تابلو 3 . امضا کردن 4 . قرارداد بستن
[اسم]

sign

/sɑɪn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نشانه علامت

مترادف و متضاد hint indication mark signal
to show signs of something
علایم چیزی را نشان دادن
  • Mark's work at school has shown signs of improvement.
    عملکرد "مارک" در مدرسه علایم پیشرفت را نشان داده‌است.
sign of something
نشانه چیزی/نشانه‌ای از چیزی
  • 1. Flowers are the first sign of spring.
    1. گل‌ها اولین نشانه بهار هستند.
  • 2. There's no sign of progress with the construction work.
    2. هیچ نشانه‌ای از پیشرفت در کار ساختمانی نیست.
as a sign that...
به نشانه اینکه ...
  • She pointed to her watch as a sign that it was getting late.
    او به ساعتش به نشانه اینکه داشت دیر می‌شد، اشاره کرد.
sign of doing something
نشانه انجام کاری
  • The gloomy weather shows no sign of improving.
    این هوای گرفته هیچ نشانه‌ای از بهتر شدن نشان نمی‌دهد.

2 تابلو آگهی

معادل ها در دیکشنری فارسی: تابلو
مترادف و متضاد notice signboard signpost
  • 1.The sign on the wall said ‘Now wash your hands’.
    1. روی تابلوی روی دیوار نوشته‌بود «اکنون دست‌هایتان را بشویید».
a road/traffic sign
تابلوی جاده‌ای/ترافیکی
  • a stop sign
    تابلوی ایست
a shop/pub sign
تابلوی مغازه/بار
to follow the signs
دنبال کردن تابلوها
  • Follow the signs for the city center.
    برای (رفتن) به مرکز شهر، تابلوها را دنبال کنید.
[فعل]

to sign

/sɑɪn/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: signed] [گذشته: signed] [گذشته کامل: signed]

3 امضا کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: امضا کردن
مترادف و متضاد autograph
to sign something/someplace
چیزی/جایی را امضا کردن
  • 1. Sign here, please.
    1. اینجا را امضا کنید، لطفاً.
  • 2. The treaty was signed on 24 March.
    2. معاهده در تاریخ 24 مارس امضا شد.
  • 3. You haven't signed the letter.
    3. شما هنوز نامه را امضا نکرده‌اید.

4 قرارداد بستن

to sign somebody
با کسی قرارداد بستن
  • United have just signed a new goalie.
    (تیم) یونایتد به‌تازگی با یک دروازه‌بان جدید قرارداد بسته‌است.
to sign for something
با چیزی قرارداد بستن
  • He signed for United yesterday.
    او دیروز با تیم یونایتد قرارداد بست.
to sign with something
با چیزی قرارداد بستن
  • The band signed with Virgin Records.
    گروه موسیقی با شرکت "ویرجین رکوردز" قرارداد بست.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان