خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خواهرانه
[صفت]
sisterly
/ˈsɪstərli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more sisterly]
[حالت عالی: most sisterly]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خواهرانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خواهرانه
1.She gave him a sisterly kiss.
1. او به او بوسه ای خواهرانه زد.
تصاویر
کلمات نزدیک
sisterhood
sister-in-law
sister
sissy
sirocco
sit
sit back
sit by
sit down
sit in the shade
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان