خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تکنوازی
2 . انفرادی
3 . بهصورت انفرادی
[اسم]
solo
/ˈsoʊloʊ/
قابل شمارش
1
تکنوازی
تکخوانی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تکنوازی
سولو
1.a guitar solo
1. تکنوازی گیتار
[صفت]
solo
/ˈsoʊloʊ/
غیرقابل مقایسه
2
انفرادی
تکی، تکنفره
معادل ها در دیکشنری فارسی:
انفرادی
تکی
تنها
a solo performance
اجرای انفرادی [تکنفره]
[قید]
solo
/ˈsoʊloʊ/
غیرقابل مقایسه
3
بهصورت انفرادی
بهصورت تکی
to fly solo
بهصورت انفرادی پرواز کردن
Charles Lindbergh became the very first person to fly solo across the Atlantic.
"چارلز لیندبرگ" اولین فردی شد که برفراز اقیانوس اطلس بهصورت انفرادی پرواز کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
solitude
solitary confinement
solitary
solitaire
soliloquy
solo album
soloist
solstice
soluble
solution
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان