خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سیل
[اسم]
spate
/speɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سیل
هجوم، تعداد زیاد
مترادف و متضاد
flood
rush
1.The bombing was the latest in a spate of terrorist attacks.
1. آن بمب گذاری در سیل حملات تروریستی جدیدترین حمله بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
spat
spasmodic
spasm
spartan
sparta
spatial
spatter
spatula
spaulding
spawn
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان