خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سر زدن
[فعل]
to stop in
/stɑp ɪn/
فعل ناگذر
[گذشته: stopped in]
[گذشته: stopped in]
[گذشته کامل: stopped in]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
سر زدن
برای مدت کوتاه به دیدن کسی رفتن
informal
1.He stopped in to say hello and lingered for three hours.
1. او یک سر آمد سلامی بکند ولی برای سه ساعت ماند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
rooted to the spot
burr mill
pakhavaj
meat slicer
measuring spoon
mrindangam
daf
diamond in the rough
chenda
dholak
کلمات نزدیک
stop by
stop at nothing
stop
stooped
stoop
stop light
stop off
stop on a dime
stop over
stop press
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان