خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خیرهسری
[اسم]
stubbornness
/ˈstʌbərnnəs/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خیرهسری
کلهشقی، لجاجت، یکدندگی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سرسختی
قدی
disapproving
1.She is refusing to help out of sheer stubbornness.
1. او تنها از روی کلهشقی محض نمیخواهد کمک کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
stubbornly
stubborn
stubbly
stubble
stub
stubby
stucco
stuck
stuck-up
stud
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان