خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . منصرف کردن
[فعل]
to talk out of
/tɔk aʊt ʌv/
فعل گذرا
[گذشته: talked out of]
[گذشته: talked out of]
[گذشته کامل: talked out of]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
منصرف کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
منصرف کردن
1.I wanted to move abroad but Bill talked me out of it.
1. من میخواستم به خارج نقل مکان کنم اما "بیل" من را از این کار منصرف کرد.
2.She tried to talk him out of leaving.
2. او سعی کرد او را از رفتن منصرف کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
talk of
talk into
talk back
talk about a
talk a blue streak
talk over
talk radio
talk round
talk show
talk somebody out of something
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان