خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تشنه
[صفت]
thirsty
/ˈθɜr.sti/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: thirstier]
[حالت عالی: thirstiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تشنه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تشنه
مترادف و متضاد
dehydrated
dry
longing for a drink
parched
1.We were hungry and thirsty by the end of our walk.
1. وقتی قدم زدنمان تمام شد، گرسنه و تشنه بودیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
thirst
thirdly
third-rate
third-party
third-degree
thirsty for something
thirteen
thirteenth
thirtieth
thirty
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان