خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شوکه کردن
2 . زخمی کردن
[فعل]
to traumatize
/ˈtraʊmətaɪz/
فعل گذرا
[گذشته: traumatized]
[گذشته: traumatized]
[گذشته کامل: traumatized]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
شوکه کردن
ضربه روحی وارد کردن
1.We were traumatized by what we saw.
1. ما از آنچه دیدیم شوکه شدیم.
2
زخمی کردن
آسیب رساندن
تصاویر
کلمات نزدیک
traumatic memory
traumatic
trauma
trattoria
trashy
travail
travel
travel agency
travel agent
travel arrangements
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان