خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دردسرساز
[اسم]
troublemaker
/ˈtrʌblmeɪkər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دردسرساز
آشوبگر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آتشبیار
آشوبگر
اخلالگر
مفسدهجو
آتشافروز
1.He had the reputation of being a troublemaker in high school.
1. او در دبیرستان به دردسرساز بودن مشهور بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
troubled childhood
troubled
trouble spot
trouble
trotter
troubleshoot
troubleshooter
troubleshooting
troublesome
trough
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان