خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیوقفه
[صفت]
unabated
/ˌʌnəˈbeɪtɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more unabated]
[حالت عالی: most unabated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بیوقفه
بدون توقف، تمامنشدنی
مترادف و متضاد
without subsiding
1.The rain continued unabated.
1. باران بیوقفه ادامه داشت.
2.They danced all night with unabated energy.
2. آنها تمام شب با انرژی تمامنشدنی رقصیدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
unabashed
un
umpteenth
umpteen
umpire
unable
unable to stomach something
unabridged
unacceptable
unaccompanied
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان