خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دست کم گرفتن
[فعل]
to underestimate
/ˈʌndəˈrɛstəmət/
فعل گذرا
[گذشته: underestimated]
[گذشته: underestimated]
[گذشته کامل: underestimated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
دست کم گرفتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دست کم گرفتن
مترادف و متضاد
miscalculate
misjudge
underrate
exaggerate
overestimate
overrate
1.Many people underestimate the cost of owning a car.
1. بیشتر مردم هزینه داشتن یک خودرو را دست کم میگیرند.
2.Undoubtedly the boss underestimated his employee's ability to work hard.
2. بیشک رئیس تواناییهای کارکنانش برای سخت کار کردن را دست کم گرفته بود.
3.We shouldn't underestimate the part that exercise plays in good health.
3. ما نباید نقشی را که ورزش در داشتن سلامت خوب ایفا میکند دست کم بگیریم.
تصاویر
کلمات نزدیک
underemployed
underdone
underdog
underdeveloped
undercut
underestimated
underfed
underfund
undergarment
undergo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان