خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دانشجوی لیسانس
[اسم]
undergraduate
/ˌʌndərˈɡrædʒuət/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دانشجوی لیسانس
دانشجوی مشغول به تحصیل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دانشجو
1.She teaches physics at undergraduate level.
1. او در سطح لیسانس فیزیک تدریس میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
undergo
undergarment
underfund
underfed
underestimated
underground
underground cable
undergrowth
underhand
underlie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان