خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . استفاده کردن
[فعل]
to utilize
/ˈjutəˌlaɪz/
فعل گذرا
[گذشته: utilized]
[گذشته: utilized]
[گذشته کامل: utilized]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
استفاده کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
استعمال کردن
استفاده کردن
به کار بردن
formal
مترادف و متضاد
employ
make use of
use
1.Does your mother utilize leftovers in her cooking?
1. آیا مادر شما از ته ماندههای غذا در آشپزی استفاده میکند؟
2.No one seems willing to utilize this vacant house.
2. به نظر میرسد هیچ کس خواهان استفاده از آن خانه خالی نیست.
3.The gardener was eager to utilize different flowers and blend them in order to beautify the borders.
3. باغبان مشتاق بود از گلهای مختلف استفاده کند و آنها را در هم آمیزد تا کنارهها(ی باغ) را زیبا کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
utilization
utility vehicle
utility room
utility knife
utility
utmost
utopia
utopian
utter
utterance
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان