خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ویروس (رایانه)
2 . ویروس
[اسم]
virus
/ˈvaɪrəs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ویروس (رایانه)
1.My computer has been acting strangely, and I suspect it's a virus.
1. رایانه من رفتار عجیبی داشته است و به گمانم ویروس است.
2
ویروس
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ویروسی
ویروس
a flu virus
ویروس آنفلوآنزا
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
virtuous
virtuoso
virginian sumac
viral
viper's grass
visa
visage
viscacha
viscera
visceral brain
کلمات نزدیک
virulent
virtuous
virtuoso
virtuosity
virtue
vis-à-vis
visa
visage
viscera
viscid
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان