1 . هفته
[اسم]

week

/wiːk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 هفته هفت روز

معادل ها در دیکشنری فارسی: هفته
last/this/next week
هفته گذشته/این هفته/هفته بعد
  • See you next week.
    هفته بعد می‌بینمت.
day of the week
روز هفته
  • What day of the week is it?
    امروز چه روز هفته است؟
once/twice ... a week
یک‌بار/دوبار و... در هفته/هفته‌ای یک‌بار/دوبار و...
  • We go to the cinema about once a week.
    ما حدوداً یک‌بار در هفته به سینما می‌رویم.
a week ago
یک هفته پیش
  • I last saw him a week ago.
    آخرین بار، یک هفته پیش او را دیدم.
in a week
یک هفته‌ای/تا یک هفته دیگر
  • She'll be back in a week.
    او یک هفته‌ای [تا یک هفته دیگر] برمی‌گردد.
during the week
در طول هفته
  • I don't go out much during the week.
    من در طول هفته خیلی بیرون نمی‌روم.
all week
تمام هفته
  • It rained all week.
    تمام هفته باران آمد.
کاربرد اسم week به معنای هفته
معادل اسم week در فارسی "هفته" است. "هفته" به یک دوره هفت‌روزه گفته می‌شود که در تقویم خورشیدی از شنبه آغاز شده و تا جمعه ادامه دارد. در تقویم میلادی هفته از دوشنبه آغاز شده و تا یکشنبه ادامه دارد. مثال:
".I don't go out much during the week" (من در طول هفته خیلی بیرون نمی‌روم.)
[عبارات مرتبط]
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان