Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . روز هفته
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
weekday
/ˈwiːkdeɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
روز هفته
روز کاری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
روز وسط هفته
مترادف و متضاد
weekend
1.This road is very busy on weekdays.
1. این جاده در روزهای هفته بسیار شلوغ است.
تصاویر
کلمات نزدیک
week-long
week
weedy
weedkiller
weed
weekend
weekly
weeknight
weep
weeping willow
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان