[اسم]

weekday

/ˈwiːkdeɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 روز هفته روز کاری

معادل ها در دیکشنری فارسی: روز وسط هفته
مترادف و متضاد weekend
  • 1.This road is very busy on weekdays.
    1. این جاده در روزهای هفته بسیار شلوغ است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان