1 . در بحث شرکت کردن 2 . وزن‌کشی کردن (در مسابقات و...)
[فعل]

to weigh in

/weɪ ɪn/
فعل ناگذر
[گذشته: weighed in] [گذشته: weighed in] [گذشته کامل: weighed in]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 در بحث شرکت کردن اظهارنظر کردن

informal
  • 1.We all weighed in with our suggestions.
    1. ما همه با پیشنهاداتمان در بحث شرکت کردیم.

2 وزن‌کشی کردن (در مسابقات و...) وزن داشتن

  • 1.Her baby daughter weighed in at 6lb.
    1. نوزاد دختر او شش پوند وزن داشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان