خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جادوگر زن
[اسم]
witch
/wɪtʃ/
قابل شمارش
1
جادوگر زن
ساحره
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ساحره
1.a witch on a broomstick
1. یک جادوگر زن روی دسته جارو
تصاویر
کلمات نزدیک
wit
wistful
wisteria
wispy
wisp
witch hunt
witchcraft
witeout
with
with all due respect
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان