[اسم]

data processing

/ˌdeɪtə ˈprɑːsesɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پردازش (رایانه‌ای) داده‌ها داده‌پردازی

معادل ها در دیکشنری فارسی: پردازش اطلاعات داده‌پردازی
specialized
  • 1.He devised a data processing system.
    1. او یک سیستم پردازش داده طراحی کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان