خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . استادانه
[صفت]
deft
/deft/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: defter]
[حالت عالی: deftest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
استادانه
ماهرانه
مترادف و متضاد
dexterous
skilful
1.He finished off the painting with a few deft strokes of the brush.
1. او نقاشی را با چند حرکت قلم موی استادانه تمام کرد.
2.In one, deft movement, he had her hand locked behind her back.
2. در یک حرکت استادانه او دستان دختر را پشت سرش بست.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
defrost
deform
deforestation
definitely
deficient
deftly
deglaze
degrease
degree
degree celsius
کلمات نزدیک
defrost
defrocking
defray
defraud
defragment
defunct
defuse
defy
degenerate
degeneration
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان