1 . دوباره در آمدن
[فعل]

to grow back

/groʊ bæk/
فعل ناگذر
[گذشته: grew back] [گذشته: grew back] [گذشته کامل: grown back]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دوباره در آمدن دوباره (رشد کردن)

  • 1.His eyebrows never grew back after the accident.
    1. ابروهای او بعد از تصادفهرگز دوباره در نیامدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان