1 . واردات 2 . وارد کردن
[اسم]

import

/ˈɪmpɔːrt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 واردات

مترادف و متضاد export
  • 1.an import licence
    1. مجوز واردات
  • 2.food imports from abroad
    2. واردات غذا از خارج
  • 3.imports of oil
    3. واردات نفت
[فعل]

to import

/ˈɪmpɔːrt/
فعل گذرا
[گذشته: imported] [گذشته: imported] [گذشته کامل: imported]

2 وارد کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: وارد کردن
مترادف و متضاد export
  • 1.goods imported from Japan into the US
    1. کالاهای وارد شده از ژاپن به آمریکا
  • 2.The country has to import most of its raw materials.
    2. کشور مجبور است بیشتر محصولات خام موردنیازش را وارد کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان