1 . راستی
[قید]

incidentally

/ˌɪnsɪˈdɛntəli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 راستی ضمنا، اتفاقا

معادل ها در دیکشنری فارسی: در ضمن ضمنا
مترادف و متضاد by the way
  • 1.Incidentally, have you been to that new Mexican restaurant yet?
    1. راستی، تا حالا به آن رستوران مکزیکی تازه بازشده رفتی؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان